مانی و فلسفه او | مانی پیامبر نقاش
 
ادبستان
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 16:35 ::  نويسنده : فرزاد

 

مانی و فلسفه او | مانی پیامبر نقاش
 
آئين ماني
 
در قرن سوم ميلادي آئين ديگر همگاني يعني (آئين مانوي) در اطراف مرزهاي مشترک ايران و بابل نمايان گرديد. مؤسس آن ماني يا مانس نام داشت و نسبش از طرف مادر به اشکانيان (پارتيان) ميرسيد. نام پدرش تيک (پاتک) يا فوتتق بابک پسر ابوبزرام بود که از همدان به بابل در بين النهرين رفته بود. وي به سال 215 يا 216 ميلادي (سال چهارم سلطنت اردوان، آخرين پادشاه اشکاني) در قريه ماردينر در ولايت «مسن» ناحيه نهر کوتاه در بابل باستاني متولد شد. پس از فرا گرفتن علوم متداول زمان خود به آئين مغتسله که يکي از فرقه هاي گنوسي است و در آن زمان در نواحي بين فرات و دجله ساکن بودند درآمد؛ ولي بعد هنگامي که از اديان زمان خود مانند زرتشتي و مسيحي و آيين هاي گنوسي به ويژه مسلک ابن ديصان و مرقيون آگاهي يافت، منکر مذهب مغتسله گرديد. ماني آئين زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و بقول خودش در سيزده سالگي (سال 228 ميلادي) چند بار مکاشفاتي يافت و فرشته اي اسرار جهان را بدو عرضه داشت و سرانجام پس از آغاز دعوت آئين خود در سال 242 ميلادي خويش را فارقليط که مسيح ظهور او را خبر داده بود معرفي کرد. چنانکه در سرودي که به زبان پهلوي سروده گويد:
«من از بابل زمين آمده ام تا نداي دعوت را در همه جهان پراکنده کنم.»
ماني در باب آفرينش مي گفت: در آغاز خلقت دو اصل وجود داشته است. يکي نيک و ديگري بد. نور را خالق خير و تاريکي را خالق شر ميدانست و ميگفت:
انسان در اين ميان مختار است به جلوه هاي دو اصل مذکور، يعني به بدي: که تيره انديشي، نادرستي، خودخواهي احمقانه، کشتار، حق کشي و غيره است. يا به نيکي که روشن انديشي، مهرباني، دوستي، گذشت، اتحاد، صميميت، غمخواري ديگران و غيره است توجه و کمک کند. اگر به نيکي توجه کند، رستگار و اگر به بدي عمل کند سرافکنده و معذب خواهد شد. و حاصل آنکه تمايل به نيکي باعث سرافرازي و عروج و بقا و تمايل به بدي سبب اضمحلال و فناي آدمي مي گردد. او مي گفت: در حقيقت روشنائي و تاريکي، يا نيکي و بدي (يا روح و ماده) هستند که بعلت اصل غير قابل تغيير سرنوشت سرشت خود مجبورند به مسير تعيين شده ازلي خويش ادامه دهند. زيرا در اصل:
از نيک و بدي نايد و از بد ثمر نيک                      اين گفته ماني است که او گفته به تفکيک   (رفيع)
در اين ميان فقط انسان است که با تعيين و انتخاب مسير تمايلي يا مصلحتي خود ميتواند به يکي از آن دو راهي که در پيش دارد عمل کند و يا بهتر بگوئيم:
نيکي و بدي دو راه تعيين شده قطعي است و هر انساني عامل انتخاب و ادامه حرکت آن دو در وجود خود است.
ماني ابتدا پيرو يکي از فرقه هاي مسيحي ماندائي يا زارئيان بود. اين دسته حضرت يحيي را پيغمبر حقيقي ميدانست و عيسي را دروغگو مي شمرد، با بي همسري و رياضت در زندگي مخالفت داشت.
ماني پس از مطالعه آئين زرتشت خود را مصلح آن شناخت. هند را سياحت کرد و با عقايد بودائي آشنا شد، سپس به ايران بازگشت و به تبليغ دين جديد پرداخت و آن را با اديان زرتشتي و بودائي و مهري و مسيحي مطابقت داد، ولي تحت تعقيب روحانيان زرتشتي قرار گرفت و محکوم گرديد و در سال 276 ميلادي در شصت سالگي مصلوب شد.
 
اصل و مبدأ آئين ماني و علل ظهور آن
 
پس از سقوط و انقراض دولت اشکانيان و گسترش آئين مسيح که تغيير شکل يافته آئين مهر بود (مشابهت هاي ديني مسيح با آئين مهر آنقدر زياد بود و به قدري در ساختن دين مسيح از آئين مهر کمک گرفته شده بود که براي پيروان آئين مهر آسان بود که دين مسيح را بپذيرند؛ بدون اينکه احساس کنند از دين اصلي خود زياد فاصله گرفته اند:
1. علامت صليب که خاص آئين مهر بود و بر پيشاني سربازان مهر داغ يا خال کوبي مي شد، علامت دين مسيح قرار داده شد.
2. روز يکشنبه که روز خورشيد بود بيشتر در اثر تلقين پيروان مهر روز اول هفته مسيحيان شد و آن را روز خداي ما خواندند. (Day of our Lord)
3. روز تولد مهر که در اول زمستان يعني هنگام بلند شدن روزها پس از رسيدن به کوتاهترين زمان خود بود و روز تولد مهر شناخته مي شد، مسيحيان به عنوان روز تولد مسيح شناختند و آن را عيد کريسمس يا نوئل خود قرار دادند.
4. مسيح مانند مهر در غار يا (دالان دراز) پا به عرصه وجود مي نهد و مانند او از سنگ برخاسته به آسمان ميرود.
5. ميهماني مقدس آخرين شام به طوري که در انجيل آمده با شام آخرين شب مهر شباهت دارد.
6. هر دو از مادراني باکره به وجود مي آيند.
7. هيچيک زن نميگيرند.
8. مهر با کشتن گاو موجب زنده شدن موجودات و تجديد حيات يافتن آنان ميگردد و حضرت مسيح نيز مردگان را از گور بر مي خيزاند.
9. غسل تعميد در آئين مهر از ضروريات بود و همين امر جزو آداب اصلي مسيحيت گرديد.
10. در جزو مراسم و آداب مهر اين بود که همه حاضران در خوردن از يک قطعه نان و آب ممزوج با شراب به عنوان هئومه شرکت ميکردند و پيروان مسيح نيز در کليساها نان و شراب ميخورند.
11. ميترا در پايان جهان به اين عالم باز ميگردد، تا جهان را پر از عدل و داد کند و اشخاص صالح و درستکار را از اشخاص گناهکار جدا کند و به درستکاران شير مقدس يعني هئومه ممزوج با روغن بدهد تا عمر جاويد يابند و حضرت عيسي نيز در پايان جهان به اين دنيا باز خواهد گشت.
12. جزو مراسم آئين مهر - ناقوس و روشن کردن شمع هست که هر دو در دين مسيح نيز به چشم ميخورد.
13. مهر ايزد عهد و پيمان است، و جالب است که کتاب انجيل را نيز کتاب عهد جديد مي نامند.) مغرب زمين دين مسيح را به ايران فرستاد و در مقابل اين آئين به مرور در ايالت مرزي ارمنستان و نواحي ديگر بطور کامل بسط و انتشار يافت.
درست در همين زمان بود که دين ماني در ايران به وجود آمد. دين ماني در حقيقت واقع: آئيني است که از ترکيب دين زرتشت و دين مهر و مسيحيت به وجود آمده است، ميخواست ديني يگانه و مشترک بين آنها بسازد و اگر اين فرض به موفقيت منجر مي شد و مورد قبول همه واقع مي گرديد، خطر بزرگ دو دستگي دين و اختلافات آنها براي هميشه رخت بر مي بست.
ماني وقتي به سن 27 رسيد (242 ميلادي) روزي که شاپور اول تاجگذاري مي کرد براي نخستين بار به انتشار دين خود پرداخت. شاپور اول گفتار ماني را پذيرفت و به اتباع خود دستور داد چنان کنند. اينکار بر زرتشتيان سخت ناگوار آمد و موبدان اجتماع کردند تا وي را از اين عقيده منصرف سازند. ولي شاپور درخواست آنها را نپذيرفت.
ماني در اثبات عقيده خود کتابهايي چند پرداخت، از جمله کتاب "کنزالاحياء" است در شرح آنچه در نفس از جهت روشنائي مايه خلاص و از جهت تاريکي مايه فساد است. و در اين کتاب افعال نکوهيده را به ظلمت نسبت ميدهد. کتاب ديگري دارد بنام "شاپورگان" که نفس رهائي يافته و نفس درآميخته با اهريمنان و آلوده به کژي را شرح ميدهد، و نيز کتابي دارد بنام "الهدي التدبير" و دوازده انجيل که هر انجيل را به حرفي از حروف تهجي ناميده و نماز را بيان نموده و آنچه بايد در خلاص روح بعمل آيد توضيح داده است. کتاب ديگر وي "سفرالاسرار" است که آيات و معجزات انبياء را مورد طعن قرار داده است و بسياري کتابها و رساله هاي ديگر.
شاپور مدت ده سال به کيش ماني وفادار ماند، تا اينکه موبد موبدان نزد او رفت و گفت: اين مرد دين ترا فاسد کرده است، مرا با او روبرو کن تا با او مناظره و مباحثه کنم. شاپور آنها را روبرو کرد. موبد موبدان در صحبت برتري يافت و شاپور اول از ثنويت دين ماني برگشت و به مذهب زرتشت درآمد. موبدان در صدد قتل ماني برآمدند. ماني ايران را ترک گفت، زيرا شاپور اول او را به کشمير تبعيد کرده بود. وي پس از هند به ترکستان رفت و سپس به چين رهسپار گرديد. در چين طرفداران زيادي دور او جمع شدند. اين طرفداران جديد بيشتر ترکان آن ديار بودند و از همينجا بود که آوازه شهرت کارهاي مربوط به نقاشي و تصوير گري او با آموزش جديد از صنعت گران چيني آغاز گرديد.
 
واقعه اعدام ماني
 
پس از مرگ شاپور ساساني در سال 272 ميلادي ماني به ايران بازگشت. هرمزد اول ماني را به چشم احترام مينگريست، اما وهرام (بهرام) اول برادر هرمز اول که پادشاهي عشرت طلب و سست عنصر بود؛ ماني را بدست روحانيون زرتشتي سپرد و آنان وي را چندان عذاب دادند تا زندگي را بدورد گفت. بنابر يک روايت ماني، مصلوب شد و برخي گويند زنده زنده پوست او را کندند. بعدسرش را بريدند و پوست او را پر از کاه کرده به يکي از دروازه هاي شهر گنديشاپور خوزستان بياويختند (275 يا 276 ميلادي) و از آن پس آن دروازه به باب ماني موسوم گشت.
ماني مخترع خط جديد هم بوده داراي حروف مصوته، که کتابهاي مانويان پارتي زبان و پارسيک زبان و سغدي زبان و غيره به آن خط که مشتق از سرياني و ساده تر از آن است، نوشته شده. ماني 6 کتاب نوشته و منشورهاي بسيار به اصحاب و پيروان خود و شايد ديگران هم فرستاده که اسامي عده اي از آنها در ضمن فهرست 76 رساله ماني و اصحاب او در کتاب الفهرست ابن نديم به ما رسيده است. پنج کتاب را به زبان آرامي شرقي (که ماني در سرزمين آنان بزرگ شده بود) نوشته و يک کتاب هم به نام "شاهپورگان" به پارسيک يعني زبان جنوب غربي ايران نگاشته که بيشتر مندرجات آن راجع به معاد بوده است. يکي از کتابهاي ماني معروف به "سفر الجبابره" است که قطعاتي از آن به زبانهاي ايراني بدست آمده و در زبان ايراني به نام کتاب "کوان" [ ک ] خوانده مي شد که جمع "کو" و مشتق از لغت اوستائي "کوي" [ ک ] است که در زمان ساسانيان به معني "جبار" استعمال مي شده است. ديگر "کنزالاحياء"، "سفرالاسرار"، "فرقماطيا" که در مآخذ ايراني ظاهراً "بنگاهيک" و در لاتيني شايد همان "اپيستو لاخوندار منتاء" معروف است. ديگر انجيل زنده يا انجيل ماني را بايد نام برد. اين کتاب که قطعاتي از آن در آثار تورفان بدست آمده بر 22 قسمت مطابق 22 حرف تهجي آرامي بنا شده بوده است، و ظاهراً يک جلد آلبوم تصاوير که مبين و نشان دهنده مطالب کتاب بوده و در يوناني "ايقون" و در زبان پارتي "اردهنگ" و در پارسيک "ارتنگ" و در قبطي "ايفونس" و در کتابهاي مانوي چيني "تصوير دو اصل بزرگ" ناميده مي شد.
 
 سالروز اعدام مانی
2۶ فوريه سال 277 ميلادي« ماني» انديشمند بزرگ ايراني و باني مكتب «مانيكيسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد. اعدام ماني نتيجه نفوذ بيش از حد روحانيون آيين زرتشت در دستگاه دولت ساساني ايران بود.ماني كه افكار او از شرق تا چين و در غرب، تا اروپا را فراگرفت عقيده داشت كه معنويت و ماديت هميشه در تضاد هستند و همه مشكلات جهان و مسائل بشر از ماديات و مادي گري سرچشمه مي گيرد . ماني مكتب (ايسم) خود را برپايه معنويت ، خوبي ، راستگويي ، دفاع از حقيقت و نيز اعتدال و ميانه روي در زندگاني روزمره قرارداده بود و از اين جهت است كه مورخان و فلاسفه وي را «آموزگار معنويت» لقب داده اند.
     ماني مي گفت كه دلبستگي مطلق به ماديات و پيروي از نفس اماره است كه بشر را به دروغگويي ، ارتكاب جنايت و انواع بدي كردن وادار مي كند. وي تاكيد داشت كه ماديات انسان را اسير و برده نفس خود مي كند، و خود خواهي و جاه طلبي فردي را به وجود مي آورد. طبق آموزش هاي ماني «ماديت» نبايد وارد وجود (ذهن) انسان شود و تاكيد داشت كه براي جلوگيري از ورود ماديات به وجود انسان بايد به آموزش و پرورش كودك توجه شود تا «انسان»، غير مادي پرورش يابد . بنابراين، بي جهت نيست كه ماني ايراني را يكي از پدران «آموزش و پرورش» مي دانند ، و او بود كه فراهم آوردن وسايل آموزش و پرورش درست (داراي هدف) كودكان و نوجوانان را مهمترين تكليف مديريت يك جامعه (دولت) قرار داد.
     در فلسفه «ماني» جرم يعني تجاوز به حقوق ديگران اعم از فرد يا جمع. او مي گفت «فرد معنوي» به حقوق خود قانع است؛ لذا در صدد تجاوز به حقوق ديگران بر نمي آيد، و همين قانع بودن به حق، انسان را غرق لذت مي كند.
     فلسفه ماني برخلاف تصوف، خواهان معنويت مثبت، كار و كوشش عادي، انگيزه خدمت به جامعه، ثمربخش بودن و توليد است.
    ماني تا آن حد از گرايش مردم به ماديات وحشت داشت كه اعتدال در لذات جسماني را توصيه مي كرد از جمله اين كه مردها را از توجه بيش از حد به « زن »كه ممكن است مرد را به راه نادرست بكشاند و آلوده سازد برحذر مي داشت.
    ماني در زندگي شخصي با خوردن گوشت و خوراكيهايي كه از مواد غير خالص تهيه مي شدند موافقت چندان نداشت و انسان را ذاتا گوشتخوار نمي دانست.
    فلاسفه اروپايي هنوز در گفته و نوشته هاي خود از انديشه هاب ماني نقل و به انها استناد مي كنند.
 
 سرنوشت ماني در تشكيلات ساساني
 
ماني يكي از برادران شاپور ساساني را به دين خويش فرا خواند اما در زمان بهرام بر اثر تحريكات موبدان زردشتي با دستور وي به زندان افتاد.
تهران – ميراث خبر
گروه فرهنگ، شيرين احمدي:
ماني در 14 آوريل 216 ميلادي در شمال بابل، مقارن پايان دوره اشكاني به دنيا آمد. پدر او به نام پتگ از اهالي همدان و مادرش، مريم، از خانداني اشرافي بود. او به ادعاي خود، در پي پيامي الهي از گوشت خوردن، شراب نوشيدن دست كشيد و به اتفاق فرزندش ماني كه چهار ساله بود،‌ به ميان اعضاي فرقه‌اي خاص رفت. بنا به روايات مانوي، ماني كودك دوازده ساله‌اي بود كه فرشته‌اي يا روحي ايزدي بر او ظاهر شد و حقيقت الهي دين را بر او آشكار ساخت. دوازده سال بعد، همان روح باز هم بر او ظاهر شد و به او دستور داد تا به تعليم دين بپردازد. او نخست پدر خويش را به دين خود درآورد، سپس بزرگان خانواده را و سپس با سفر دريايي به هند و توران و مكران يعني سند و بلوچستان امروزي رفت و شاه توران و گروهي از درباريان او را به دين خود درآورد. بعدها به ايران و به دربار شاپور اول ساساني (242 ميلادي) آمد و به تبليغ دين پرداخت. ماني دشمنان زيادي پيدا كرد، اما بنيان مجامع مانوي را نيز ايجاد كرد و توانست پيروز، يكي از برادران شاه را به دين خود درآورد و او بود كه باعث ملاقات ماني با شاپور شد. شاه سرانجام او را به عنوان يكي از ملازمان درباري پذيرفت و به وي اجازه تبليغ در سراسر كشور خود را داد. در زمان مرگ شاپور در حدود 273 م. مانويت در سراسر شاهنشاهي پايگاهي استوار يافت، در حالي كه دين رسمي زردشتي بود. بعدها در زمان بهرام بر اثر تحريكات موبدان زردشتي با او گستاخي كرد و دستور داد وي را به زندان افكندند و در زنجيرش كردند و او را زنده زنده پوست كندند و سال فوت ماني 277 م. است.
مهم‌ترين آيين مانوي برگزاري نماز، خواندن نيايش، روزه گرفتن و اقرار به گناهان و توبه است. براي گذاردن نماز در روز روي به خورشيد مي‌ايستادند و در شب روي به ماه، در طي نماز، علاوه بر ياد كردن هر يك از خدايان روشني، قدرت و خرد را نيز ستايش مي‌كردند. در طي سال پنج گونه روزه دو روزه داشتند. چهارمين و پنجمين روزه در آغاز و پايان ماهي واحد انجام مي‌شد (اول و دوم، بيست و هفتم و بيست و هشتم) و احتمالا مربوط مي‌شد به رنجي كه ماني در پايان عمر در زندان كشيد و درگذشت.
آثار اصلي مانوي كه متعلق به ماني شمرده مي‌شد، هفت اثر بود كه به زبان آرامي شرقي، زبان محلي ماني، نوشته شده بود. انجيل زنده، گنج زندگي، رسالات، نامه‌ها، نيايش‌ها افزون بر اين، ماني كتابي به فارسي به نام يا شاپورگان داشت كه چكيده عقايد خود را براي شاپور ساساني در آن آورده بود. او كتاب ديگري به نام ارژنگ داشت كه در آن تصويرهايي به قلم خودش از جهان مانوي بود و تفسير آنها و نيز كتابي به نام كفالايا يا سخنراني‌ها كه مجموعه گفتارهاي ماني است و در آن پيشگويي‌هايي هم ديده مي‌شود.
عزيزالله بيات استاد دانشگاه شهيد بهشتي مي گويد: ماني خود را جانشين عده زيادي از رسولان آسماني مي‌دانست كه از زمان آدم تا زردشت و بودا و عيسي يكي پس از ديگري براي هدايت بشر آمده‌اند.
ماني معتقد بود كه جهان با طوفاني عظيم خاتمه خواهد يافت و به قعر جهنم رانده خواهد شد و در آن جا تمامي عناصر جهان تبديل به آتش مي‌شود و سپس سنگي بزرگ‌تر از دنيا آن را مي‌پوشاند و روح‌هاي گنهكار به آن سنگ چسبيده‌اند. نيكوكاران راه آسمان را در پيش مي‌گيرند و آنها كه در كارهاي نيك و بد جهان متعادل بودند دوباره شكل انساني مي‌گيرند و بدكاران به جهنم مي‌روند. چون دين ماني ادعاي عالم‌گيري داشت. ماني اصولي از مذهب ديگران از جمله: زردشت، بودا و مسيح اقتباس كرده است. در تشكيلات ديني ماني از نقوش كليساهاي مسيحي بيشتر مورد استفاده قرار گرفته و مانند مسيحيان 12 حواري در راس آن قرار داشته و سپس از 72 شاگرد كه متشكل از كشيشان بوده‌اند بهره‌گيري شده است.
 
عيسي در دين ماني
 
ظاهرا ماني به دين عيسي معتقد بوده است: 1. عيساي درخشان، خداي نجات‌بخش؛ 2. عيساي رنجبر كه در مانويت غرب به روح دردكشنده در ماده اطلاق مي‌شد، روحي كه چونان عيساي بر دار شده، خود بر دار كشيده شده است؛ 3. عيسي مسيح، پيامبر و پسر خدا كه ظاهر انسان به خود گرفته بود و مي‌پنداشتند كه بر دار شده و درد مي‌كشد. ماني اين نظر را كه پيامبر و پسر خدا جسميت يافته داراي تن است، رد مي‌كرد و معتقد نبود كه او واقعا بر دار شده است. ماني عيسي مسيح را پيامبر پيش از خود مي‌دانست و خود را پيامبري مي‌دانست كه او پيش‌بيني كرده بود.
در راس جامعه مانوي، رهبر قرار داشت كه جانشين ماني بود و مركز قدرت او در بابل بود. پس از او، پنج گروه مشخص وجود داشت: 12 آموزگار، 72 اسقف، 360 ارشد كه زنان نيز بدان راه داشتند و شنوندگان كه توده عادي پيروان دين بودند. در ميان گزيدگان، گروه‌هايي چون دبيران و خروش‌خوانان (روضه‌خوانان) نيز وجود داشتند. گزيدگان سه مهر داشتند: مهر بر دهان، مهر بر دست و مهر بر دل (به نشانه حفظ فضيلت در سخن گفتن، در عمل كردن و در اميال) و در مانستال‌ها (ديرها) به سر مي‌بردند و به سفر مي‌رفتند تا دين را در اكناف جهان پراكنده كنند. آنان پياده راه مي‌پيمودند روزي يك بار غذا مي‌خوردند و غذايشان گياهي بود و آن را پس از فرا رسيدن شب صرف مي‌كردند. آنان تنها براي يك روز غذا به همراه مي‌بردند و براي يك سال جامه به همراه داشتند.
پس از مرگ ماني اختلافاتي در ميان رهبري مانوي پديد آمد، اما فشار بر مانويان بسيار بود و سرانجام گروه‌هاي بزرگي از ايشان ايران را ترك كردند و به آسياي ميانه پناه بردند.
پيروزي اسلام در ايران از آزار مانويان كاست و حتي گروه‌هايي به ايران بازگشتند، اما در زمان خلافت عباسيان دوباره كشتار مانويان از سر گرفته شد. بعدها مانويان به تركمنستان شرقي و به چين رسيدند و به همراه مراكز تجاري سغدي مراكز ديني در آن سرزمين‌ها به وجود آمد. در قرن سيزدهم ميلادي، با هجوم مغول، ضربه نهايي بر دين مانوي فرود آمد و از آن پس اطلاعي از ايشان در دست نيست.
-----------------------------------------------------------------------------------------
منابع :
1. بهار، مهرداد، اديان آسيايي، تهران، 1380
2. ترابي، علي اكبر، تاريخ اديان، تهران، 1341
3. تمدن ايران، چند تن از خاورشناسان، ترجمه دكتر عيسي بهنام، تهران، 1337
 
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

نويسندگان




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 36
بازدید کل : 37511
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->